|

Friday, March 25, 2005

 
سرزمینهای وجود داشته دارند که به علتهای گنگ و گاهی هم سر پوشیده نمیشود آنها را راحت مورد حلاجی قرار دهیم میدانیم کشورهای وجود دارند با قدرمتی کمتر از چهار سال ولی در اونها میتوان شرایطی را احساس کرد تا آن غربت تا اون خیالات موهموم را در کشورهای ی با بیش از هزاران سال تمدن ندید.
بائیم تا تاریخ خودمان را بررسی کنیم بینم و در یابیم ما کجاییم من و شما به عنوان یک عنصر بی اثر بنشینیم و انون را زیبا و از راه دیوارهای حکمت و افکارمان بینیم مقایسه کنیم و در یابیم ما کجاییم تا کی باید ادامه دهیم تا برسیم به خود خودیت خود.!
من متولد سال دوهراز و پانصدو سیوچهار هستم و الان بعد از سی سال میدانید من متولد سال یک هراز و سیصد هشتاد و چهار هستم ؟! این نشان از چیست ؟ این نشان از تداخل افکار در فرهمنگ تقسیم بر دین است ما برای سال نو خورشید که یه نقطه اغاز بهار میرسد را نگوداشت میداریم چون سال نو شدن را با زنده شدن طبیعت منطبق کردیم اما برای آغاز اون چی؟
حرکت پیامبر مسلمین را ؟ اون چیه وجه مشترکی میتواند داشته باشد با این حرکت اگر در دین اسلام نقدی و بررسی داشته باشید تمام زمانهای ان بر اسا ماه است بر اساس سال قمری( ماه) است پو برای خورشید چه جایی است ماه را در روز میتوان دید اما برای دیدن خورشید باید در شب پیامبری نو بیاوریم تا اون را برای ما با حکمت و قدرت معجره نشان دهد پس تمامی معادلات از بین خواهد رفت تا این افکار ملول دوباره دیوارهای مخدوش پیدا میشود؟
مرحله دومی که میتوان تازهنه های درد ناک بر این سرزمینها بزند میتواند سست فکری و نداشتن تفکر عمیق باشد اونقدر کم عمق که حتی طی سی سال هم نمیتواند خود را حفظ کند باید نگریست تا بودن را دوباره از نو ترسیم کرد تا دیدن را دوباره خواه دید.
یادم میاید اویل انقلاب مردم برای هر چیزی حدی می نهادند به نام اسلام همان مردمی که تا سه سال قبلش حدی دیگر برایخود قبول داشتند و امسال هم یک حد جدید ما میتوانیم در تمامی عناصر این واقعه تلخ را بینیم در سالهای ابتدای دهه پنچاه ما بودیم دروازهای لایکی ما بودیم با سرزمین ازاد در تفکر دینی ما بودیم با نگرش نو که لااقل بر داشته از حرکت نو بود که شاید جواب میداد که منفی نباشد جوابی میداید که تکرار نشده بود برای پاسخ گرفتنش
اما طی چند سال به علت کم عمق بودن اندیشه ها دچار تردید دچار زوال و سقوط شد خیلی خوب پس میبایست حرکتی و مقوله جدید برای سامان رسیدن این افکار میامد نه دچار عقب کرد میشدیم نه دچار حماقتی از نو میشدیم؟
نمیدانم اگر به اثار دوران قبل که از اخرین باری که ابرقدرتی در اون بوده هزاران سال میگذرد عبور کرده اید تفکری در اون داشته اید برای اون قدرت که توانسته بود برای شاید بیشتر از یک قرن این ایدولوژی این طرز تفکر را برای به سامان رساندن عمارتش صرف کرده بود را برای خودتان ترسم کنید به حال اون قبطه بخورید ببنید که برای اینکه تفکری بتواند برای صد سال به جریان بی افتد تا بنای ساخته شود چه قدرتی می بایست وجود داشته باشد چه چیزی میتواند این قوم سر گش را تا این حد به مسلولیت خود دراورد تا این چنین بماند اما حالا با تعویض یک مدیر با تعویض یک وزیر تمام دودمان اون سازمان و وزارت خانه به ارزه در میاید که این باعث فرو افتادن افرادی و سپس افکاری گردد.
بنگرید برای هر اتفاق مهمی که میخواست برای ما در این دوران به انجام برسد چند بار دچار بار نگری شده برای اون نیست که اون باید تکامل میافتاد نه خیر اون مقوله جداست و خود بینی و خود رای مقوله جداست تا باقی برای بعد بماند
عصاری

This page is powered by Blogger. Isn't yours?