Sunday, December 05, 2004
با صدای سرد تو میایم تا همواره نسیم دریا من و شاداب کند افسوس
این بار صدایت مرا با خود مبرد تا نشنوم نوای دل
با سلام به نگارده حق
من کیم یه کی از دوستام میگوید به بنده گم کنند خود و طلب خود از خود یا اینکه خود خواه
اما این مهم نیست مهم اینکه من کیم و چی کار باید بکو آیا بودن من از نبودن من بارزش تره یا برعکس و دلیل این چگونه میتواند بیابیم
با دیوانه بودن سر و راز بودن رت نمیتوان پیدا کرد اما میتوان حال این را یافت
خواهم تا بودن را بیابم
دلیلی بر بودن بیابم
تا دیروز فکر میکردم عاشق منم و فقط من میتوانم عاشق باشم اما چرا من و چرا این فعل
بودن در نبودن است نه بودن چون هستن
همیشه فردی مورد تقدیر و مباهات قرار میگیرد که نیست
چون ما خود را به انتها باورانیدیم اما چرا؟
این دلیل بر چیست به جز خیالات
یا فرار از خییالات
این را برای بار دوم میگویم بعضی ها خیال میکنند فکر میکننند و بعضی فکر میکنند که خیال میکنند
یاد سایه های خیال فیلمی که شاد روان پناهی ساخت اما چیه میخواست بگه حالا که نیست
این با اون فردا من اگر نتوانم بودن را به اسباط برسانم
Hi to all still kind of people that thinks and like as crazy
I don’t know why with this language I can say frank and honest and I fleeing sofa maybe it’s comes for that we can get it in several way so some of time that we want to change my words we can do this easily
Okay
Better talk about new thing as aim
What do you mean this word for you?
You don’t think that it’s a plan for just life
Or no you want be more than all of person for ever so you don’t attention to people for take care your doing and your think while that you doing some work as think teach and habit
So what’s your aim also life
asari